گاهی اوقات انجام کار درست، غلط است و گاهی انجام کار نادرست، صحیح است.
از آنجاکه به طور معمول هر قانون، چارچوب و باید و نبایدی برای رشد انسان، آرامش و سعادتش آورده شده است، حال اینکه این باید و نبایدها میتواند از جانب خداوند باشد که توسط منتخبیناش به انسانها توصیه شده یا میتواند توسط خود انسان با کمک عقل و تجربهاش آن را ساخته باشد.
آنچه حتمی است ما مُکلّف به رعایت این اصول و قوانین هستیم و جایی برای چانهزنی و رد کردن ندارد.
،نکته : آیا رعایت این اصول که به عنوان کارِدرست و به شکلِ قانون درآمده است در زمانی خاص میتواند اشتباهترین کار ممکن باشد؟
مثال: قانون چراغ قرمز و رعایتِ حقتقدم جزء قوانینی است که میتوان آنرا درست و بجا دانست و رعایت آن نه تنها که حقی از ما ضایع نمیکند بلکه میتواند حقوقمان را محفوظ بدارد
و از آنجاکه آگاهیم فقدان چراغ راهنما مساوی است با هرج و مرج
بنابراین شکی بر درستی این قانون نمیماند
حال شما تصور کنید عزیزی را در خودروی خودتان به همراه داشته باشید که دچار حمله قلبی شده است و یک دقیقه دیرتر رسیدن به بیمارستان میتواند به مرگ او منتهی شود، آیا رعایت کردن قانون چراغ قرمز که سه دقیقه زمان دارد برای شما مقدور است؟
حتی اگر به قیمتِ جریمه، توقیفِ خودرو یا محرومیت از رانندگی تمام شود ؟
به نظر میرسد نه تنها من و شما بلکه عموم قانونگذاران و مجریان قانون در چنین شرایطی حاضر به ماندن پشتِ چراغ قرمز نیستند. بنابراین در این شرایط انجام کار نادرست صحیح است و انجام کارِ درست، غلط
چند چراغ قرمز را در زندگیتان رد کردهاید که از آنها احساس رضایت میکنید؟
به گمانم چنانچه قاضی درونمان حکم برائتمان را صادر کند جریمه نخواهیم شد.
یاحق
ثبت ديدگاه