وقتی سنت میاد بالا دیگه نمی‌تونی نوشته‌های کتاب رو از نزدیک بخونی
ولی با همون چشم‌ها می‌تونی آدم‌ها رو بشناسی

وقتی سنت میاد بالا هر غذایی رو نمی‌تونی بخوری
ولی حاضر نیستی با هرکسی هم‌سفره بشی

وقتی سنت میاد بالا موهای مشکی جاشو با موهای سفید پر کرده یا اصلا مویی برات باقی نمونده
ولی قدر مو سفیدهایی که بی توقع سالها کنارت بودند رو میدونی

وقتی سنت میاد بالا شور و هیجان مهمونی رفتن و توی شلوغی موندن رو نداری
ولی یک گپ و گفت ساده یا حتی یک نشست با کمترین گفتگو با یک آدم امن روزتو میسازه

وقتی سنت میاد بالا توان جسمیت میاد پایین شاید نتونی خیلی روی پاهات بایستی یا راهپیمایی طولانی داشته باشی

ولی با اعتماد به نفس روی حرف و اعتقادت می‌ایستی

وقتی سنت میاد بالا کمتر حرف میزنی و بیشتر شنونده‌ای

ولی وقتی حرف میزنی فقط به حرف‌هات گوش نمیدهند بلکه می‌فهمنت

وقتی سنت میاد بالا اشتیاقت برای رابطه‌ی جدید کم می‌شود

ولی مهارت حفظ رابطه‌های قدیمی و مطمئنت‌رو پیدا می‌کنی